« آواز عاشقانهی دختر دیوانه »
سیلویا پلات
برگردان: ملیحه بهارلو
چشمهایم را میبندم و همهی جهان میمیرد ؛
پلکهایم را میگشایم و همه چیز دوباره زاده میشود.
( فکر میکنم که تو را در ذهنام ساختهام. )
ستارهها، آبی و سرخ، برای رقص بیرون میروند،
و سیاهی مطلق در درون میتازد:
چشمهایم را میبندم و تمام جهان میمیرد.
خواب دیدهام که در خواب افسونم کردی
و آواز ماه غمگین را خواندی، و مرا دیوانهوار بوسیدی.
(فکر میکنم که تو را در ذهنام ساختهام. )
خدا از آسمان برمیگردد، آتش جهنم محو میشود:
فرشتهها و شیطان بیرون میروند:
چشمهایم را میبندم و تمام جهان میمیرد.
تصور میکنم تو از راهی که گفتی، باز میگردی،
اما من پیر میشوم و نامت را فراموش میکنم.
( فکر میکنم که تو را در ذهنام ساختهام. )
باید به جای تو عاشق مرغ توفان میشدم؛
بهر حال هنگام بهار، آنها دوباره برمیگردند و آواز میخوانند.
چشمهایم را میبندم و همهی جهان میمیرد.
(فکر میکنم که تو را در ذهنام ساختهام. )