ایلیا داودی نامقی

وبلاگ شخصی

ایلیا داودی نامقی

وبلاگ شخصی

ایلیا داودی نامقی

ایلیا داودی نامقی هستم، ساکن تهران، زبان فرانسه خوانده ام و به ادبیات، هنر، سیاست، روانشناسی و خیلی چیزهای دیگر علاقه مندم، علاقه اصلیم اما سینماست،فیلم نگاه میکنم و به شما هم توصیه میکنم فیلم نگاه کنید، نه اینکه فقط ببینید، نگاه کنید، درباره فیلمها بخوانید و بنویسید. من هم سعی میکنم همین کار را بکنم

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عسل_آمریکایی» ثبت شده است

آندریا آرنولد نام عسل آمریکایی را از نام آهنگ گروه لیدی آنتبلام وام گرفته است. آهنگی که به همراه تعداد زیادی آهنگ دیگر در کنار شخصیت های جوان داستان  در طول فیلم به آنها گوش میدهیم. او تا کنون با فیلمهای خود نشان داده است که دغدغه او جوانان طبقه ضعیف جامعه و جایگاه آنان در کشاکش جامعه و همچنین درگیری آنها با بلوغی سخت و روزگاری سخت تر است. برای نزدیک شدن به این دنیا هم او سبک تصویری شبیه به مستندهای اجتماعی انتخاب میکند‌. از همان اولین سکانس این فیلم این واقع گرایی و سبک خاص تصویری توجه شما را جلب میکنید. دوریین روی دست سیال او فیلم فیل از گاس ون سنت را به یاد شما می اندازد و مخاطب را در بطن حوادث قرار میدهد. حوادثی که البته هیچ اتفاق بزرگ و عجیبی نیستند بلکه فجایع مینیاتوری انسانهای عادی هستند. فوکوس های نقطه ای و عمق میدان کم هم یکی دیگر از ویژگی های تصویری فیلم این کارگردان است. استار دختری جوان است که میخواهد از زندگی که در آن گیر افتاده خلاص شود و زندگی خود را پیش بگیرد. او میخواهد سرمایه جوانی خود را آنجا که خود می پسندد به کار گیرد پس برادر و خواهر کوچک خود را به مادرشان میسپارد، دوست پسر بی مسئولیت خود را رها کرده و با جیک که  اتفاقی با او آشنا شده و دوستانش به جاده میزند تا مانند یک فروشنده دوره گرد در هر خانه ای مجله بفروشد. در همین مسیر و سفر بی مقصد در جاده های آمریکاست با سفر او از یک دختر ساده و رنجبر به یک فرد بالغ همراه میشویم و بزرگ شدن او را با فاصله ای کم و حتی گاهی به اندازه طول لنز دوربین شاهد هستیم.
جمع فروشنده ها که‌استار جزو آنان است هم به نوبه خود جالب است‌. گویی این جمع قرار است نماینده آمریکا (یا هر جامعه سرمایه داری دیگر) باشد. آمریکایی که در آن باید برای لقمه ای نان و سرپناهی موقت سخت جان بکنی و هر تحقیری را تحمل کنی. اگر بفروشی وظیفه ات بوده و اگر نفروشی تنبیه سختی میشوی. یا رها میشوی یا مجبوری تا حد مرگ با بازنده ای دیگر مثل خودت که قربانی سیستم است مبارزه کنی. تحت کنترل افرادی که خود همه جور خوشی و لهو لعب را برای خود مجاز میدانند و بقیه را از آن نهی میکنند.
نظر شخصی من این است که آرنولد کارگردانی است با فکر و برنامه. گواه این مدعی هم فیلم کوتاهی به نام زنبور است که سال ۲۰۰۳ آن را ساخته‌. در همان فیلم شاهد صحنه ای هستید که شخصیت زن به زنبوری که پشت پنجره گیر افتاده کمک میکند رها شود. مشابه صحنه ای در فیلم عسل آمریکایی که استار کار مشابهی میکند. آرنولد به همین سادگی به شخصیت اصلی خود نزدیک میشود و ما را با آنها آشنا میکند.

  • محمد داودی نامقی