ایلیا داودی نامقی

وبلاگ شخصی

ایلیا داودی نامقی

وبلاگ شخصی

ایلیا داودی نامقی

ایلیا داودی نامقی هستم، ساکن تهران، زبان فرانسه خوانده ام و به ادبیات، هنر، سیاست، روانشناسی و خیلی چیزهای دیگر علاقه مندم، علاقه اصلیم اما سینماست،فیلم نگاه میکنم و به شما هم توصیه میکنم فیلم نگاه کنید، نه اینکه فقط ببینید، نگاه کنید، درباره فیلمها بخوانید و بنویسید. من هم سعی میکنم همین کار را بکنم

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یادداشت» ثبت شده است

با فیلم همه می دانند اصغر فرهای باید با احتیاط برخورد کرد. یک فیلم جدای از ویترین آن که بازیگران، لوکیشن، تصاویر و افه های آن، موسیقی و افکت های صوتی است چه چیزی در هسته آن دارد که ما را جذب میکند؟ اگر داستان و نحوه انتقال آن توسط کارگردان را به عنوان هسته مرکزی فیلم و عامل تاثیر گذار آن در نظر بگیریم اجازه بدهید تا این عوامل را در فیلم فرهادی بررسی کنیم. داستان فیلم در مورد مادری است به نام لائورا که به همراه دو فرزند دختر و پسر خود از آرژانتین به شهر مادری خود در اسپانیا برای حضور در عروسی خواهرش میرود. در حین مراسم دختر او دزدیده میشود و در ادامه ما شاهد تنش خانواده برای پیدا کردن دختر و پرداخت پول به ربایندگان هستیم. تمام المان های آشنای فیلم های فرهادی را در همه میدانند هم میبینیم، دروغ ها و رازهایی که کم کم آشکار میشوند، نیروی حاکمی که یا وجود ندارد یا مزاحم است و شرایط را بدتر میکند، اعضای فامیلی که در ابتدا مهربان و دوست به نظر میرسند اما در ادامه هر کدام گوشه ای از اختلاف ها و مشکلات خود را آشکار میکنند. پیش داستان هایی که بر شرایط حاضر تاثیر مستقیم دارند. همه زمینه سازی ها و گره افکنی ها اما در جایی و به نحوی گره گشایی میشود که نا امید کننده است. بازیهایی حرفه ای بازیگران خوبی چون پنلوپه کروز و خاویر باردم هم نمیتواند در این مرحله فیلم را نجات دهد. خب همه حدس میزنیم که همه آتش ها زیر سر یک آشنا باشد ولی نحوه ارائه این مسئله ای که همه میدانیم به گونه ای است که متناسب همه آن معماپردازی ها نیست. اینجاست که فیلم فرهادی از ساخته های قبلی او در درجه عقبتری قرار میگیرد. حتی در مقایسه با فیلم گذشته (le passe)  که اولین تجربه فرهادی در فیلم سازی با عوامل بین المللی است «همه میدانند» فیلمی است که در جایگاه پایین تری قرار دارد. آن رازآلودی و مبهمی اتفاق افتاده عاملی است که فیلم های فرهادی را متمایز میکند. اما این خاصیت ابهام آمیز بودن مساله در فیلم همه میدانند به کلی از دست میرود. بی صبرانه منتظر دیدن فیلم دیگری در قد و قامت های درباره الی از این کارگردان موفق ایرانی هستم.

  • محمد داودی نامقی

hell or high water یا اگر از آسمان سنگ ببارد، اسم فیلم به خودی خود نشانه عزم راسخ قهرمانان آن است. دو برادر که با هر شیوه ممکن میخواهند با سرقت از همان شعب بانکی که ملک خانودگی آنها را در رهن خود نگه داشته و قصد فروش آن را دارد پول رها کردن وثیقه زمین را فراهم کنند و زمین آبا و اجدادی خود را نجات دهند.

برادر بزرگتر (کریس پاین) که تا کنون هیچ سابقه خلافی نداشته مغز متفکر نقشه آنهاست و برادر کوچکتر (بن فورستر)  که تازه از زندان خلاص شده  بازوی متبحر اجرای آن است. گرچه در طول فیلم آنها در نقش همدیگر هم ظاهر میشوند و مخاطب را غافلگیر میکنند. یک کلیشه دوست داشتنی دو برادر که در برابر سیستم می ایستند با پیچ و تابهای داستانی خوب که کلیشه را در سطح جدیدی ارائه میدهد. در حقیقت لفظ کلیشه برای این فیلم به هیچ وجه توصیف بدی نیست. این یک غرب وحشی مدرن است. با شخصیت هایی که با لهجه جنوبی آمریکا صحبت میکنند و به جای اسب از ماشین های شاستی بلند و عضله ای آمریکایی استفاده میکنند و به جای ششلول از اسلحه های اتوماتیک و نیمه اتوماتیک استفاده میکنند. اما اینها باعث نشده که به جای داستان گویی و توجه به عناصر آن ما غرق در صحنه های اکشن و تعقیب و گریز و تیر اندازی شویم. بلکه گاهی حتی با صبر و حوصله منتظر حرکت بعدی برادرها در شطرنج هیجان انگیز اجرای نقشه شان هستیم.

کارگردانی تر و تمیز دیوید مکنزی شما را همراه میکند. دوربین مکنزی در نقاط مختلف فیلم به تناسب حس و حال صحنه حرکت میکند. یا ثابت است یا همراه با تکانهای ماشین در صحنه های تعقیب و گریز تکان میخورد. وغیز از این دو حالت هم میزان شات به نحوه ای است که شخصیت ها را در پس زمینه عظیم و درندشت صحراها و زمین های بایر جنوب آمریکا نشان میدهد. انسانهایی مقهور و تهی از درون را در پس زمینه ای طبیعی که نمایانگر حالات و روحیات خشن انهاست میبینیم.

  تقابل جف بریجز کارکشته و پیر با کریس پاین جوان و زرنگ هم جذابیت خاص خود را دارد. گویی این دو با هم شطرنج بازی میکنند و سعی میکنند دست همدیگر را بخوانند. شاید در این بازی اما نه مساوی وجود داشته باشد و نه کیش و ماتی. بازی که در آن طرفین چیزی برای از دست دادن ندارند.
امتیاز: ۴ از ۵
#فیلم #hell_or_high_water #سینما #جف_بریجز #کریس_پاین

  • محمد داودی نامقی

دیشب باد از لای در زوزه کشان خودش رو به داخل خانه می‌کشید، توی حیاط سروصدای همه‌چیز درآمده بود و هرچه اونجا بود به درودیوار می‌خورد، بعد که باد خیالش از دست آزار اذیت موجودات بیرون راحت می‌شد میامد سراغ موجودات درون، اما فقط من بیدار بودم، پس تمام سعی‌اش رو می‌کرد که منو بترسونه، باید اعتراف کنم که تو کارشم موفق بود، منو ترسوند، یک حس عدم قطعیت، یک حس تعلیق با خودش آورد، انگار فاجعه‌ای در کمین باشه و این باد نیمه‌شب بخواد با تمام شیطنت و از روی غرض‌ورزی بهت خبر بده تا ببینه صورتت بعد از شنیدن خبر این حادثه قریب‌الوقوع چه شکلی میشه، دیشب میترسیدم از باد نیمه‌شب، امروز با روشن شدن هوا دیدم دلایل خیلی بیشتری دورو ورم برای ترسیدن هست.

از یادداشت های قدیمی


  • محمد داودی نامقی