ایلیا داودی نامقی

وبلاگ شخصی

ایلیا داودی نامقی

وبلاگ شخصی

ایلیا داودی نامقی

ایلیا داودی نامقی هستم، ساکن تهران، زبان فرانسه خوانده ام و به ادبیات، هنر، سیاست، روانشناسی و خیلی چیزهای دیگر علاقه مندم، علاقه اصلیم اما سینماست،فیلم نگاه میکنم و به شما هم توصیه میکنم فیلم نگاه کنید، نه اینکه فقط ببینید، نگاه کنید، درباره فیلمها بخوانید و بنویسید. من هم سعی میکنم همین کار را بکنم

طبقه بندی موضوعی

نمایشنامه مرگ فروشنده

چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۲۶ ب.ظ

مرگ فروشنده نمایشنامه معروف آرتور میلر یکی از شاخص ترین تراژدی های مدرن ادبیات نمایشی است. نگاه انسانی اثر و نقد میلر از جامعه سرمایه داری و رویای آمریکایی اثری اعتراضی به دست ما میدهد که محدود به زمان و مکان خاصی نیست. در هر جامعه ای و هر زمانی که اختلاف طبقاتی وجود داشته باشد و انسانها مانند چرخ دنده در لای سیستم استثمارگر مسخ شوند و به میل اربابان سرمایه به چرخش در آیند مرگ فروشنده مفهوم پیدا میکند و تازگی دارد.

(مرگ فروشنده - نشر قطره - ترجمه عطالله نوریان)

بر روی ادامه مطلب کلیک کنید...

به گفته منتقدان و صاحب نظران این اثر دارای نوعی خاص از سیالیت است. رویا و واقعیت و گذشته و حال در این نمایشنامه در کنار هم قرار میگیرند. خود میلر هم در ابتدای نمایشنامه به این سیالیت اشاره میکند. ما به همه حوادث از دریچه ذهن ویلی لومان مینگریم. فروشنده ای که در تمام عمر به دنبال رویای آمریکایی بوده و در دنبال کردن این رویا از خانواده خود دور بوده و هیچ گاه کنارشان نبوده. اکنون که به سن بازنشستگی رسیده است نه به آن سراب دست پیدا کرده و نه خانواده ای منسجم در کنار خود دارد. اما همچنان به دنبال دست پیدا کردن به آن ثروتی است که در رویای آمریکایی به او وعده داده شده است. از پسرانش نیز میخواهد همین کار را بکنند و به دنبال پول درآوردن باشند. بیف پسر بزرگتر او نماد زندگی به دور از جنجال سرمایه داری است. او میخواد مزرعه ای داشته باشد و برای خود به سبک زندگی سنتی آمریکایی (کابوی وار) زندگی کند. و این نگاه بیف او را در مقابل ویلی و در تقایل با او فرار میدهد. همین فشار های زندگی و مشکلات او با پسرش او را به خیال پردازی وا میدارد، به گذشته شاد خود رجوع میکند و با کودکی بچه هایش سخن میگوید، برادر بزرگتر خود را میبیند که به دنبال کشف الماس به آفریقا رفته و حسرت میخورد چرا او این کار را نکرده است و این خیال پردازی ها پاشنه آشیل ویلی میشود.

بیف هر چه میخواهد چشمان پدر را به واقعیت تلخ زندگی رو به زوال آنها باز کند پدر باز به خیال میگریزد. او آنقدر مسخ شده که دیگر نمیتواند بلایی که در زندگی به سرش آمده و او بر سر خانواده خود آورده را ببیند.

از این نمایشنامه اجرایی دیدم به کارگردانی نادر برهانی مرند که سال 1393 در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا شد. در این اجرا کمی از تلخی نمایشنامه میلر گرفته شده بود و اجرایی سرخوشانه ولی وفادار به اثر ارائه شده بود. در برخی صحنه ها برای نشان دادن فلاش بک ها از صداهای ضبط شده استفاده شده بود تا هم از تعدد بازیگران جلوگیری شود و هم تخیل مخاطب برای تصور این گذشته به کار گرفته شود. این تمهید به خوبی در دل اجرا قرار گرفته بود و جزو امتیازات آن به شمار میرفت.


نظرات (۲)

سلام
خدا قوت
دنیال می شوید.
سلام
بسیار وبلاگ زیبا و جالبی دارید
:)
ما دنبالتون کردیم
:)
خوشحال میشم شما هم ما رو بخونید و دنبال کنید
:)
التماس دعا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی